
درد قلبم را به که بگویم تا باور کند...؟!
از قلبم چیزی نمانده...دیگر نامش قلب نیست...!
وقتی گوشه به گوشه اش از درد پر است...!
اینکه دیگر قلب نیست...!
اصلا اسمش را عوض کنم بهتر است...!
من به جای قلب در بدن عضوی به نام درد دارم...!!!
به فال نیک میگیرم...
در این دنیایی که نیکی و خوبی مانند دایناسورها(!!!) دیگر دیده نمیشود...!
مبارک است...!!!
نه...
نگو دیره...
قلبم داره بدون تو میمیره...
نه...
نگو دوری...
نگو فایده نداره این همه صبوری...
هیچکی نمیتونه...
به جز تو اشکامو...
پاک بکنه...
روی گونه...
اون روزگار کجاست...؟!
اون عشق پاک کجاست...؟!
دنیای بی وفا....
ای که گذشتی از من...
نمی بخشمت غم...
از وقتی رفتی تو قلبم لونه کرده...
میدونم...
دیگه نمیای محاله...
قسمت من انتظاره...
اومدنت یک دروغه...
هر جا که هستی گل...
خوشبخت و خوش باشی...
ارزوی قلب من همینه...
داری منو میبری...
به سوی مرگ ای عشق من...
تو کجایی...؟!
چشمای من اینجا التماسه...
که یه روزی از دور تو بیایی...
میدونم عزیزم...
گل نازم....
تو نباشی من بی تو میمیرم....
(شعری از سهراب اسدی)

| طراح : صـ♥ـدفــ |