
شب آخر است...
بنشین کنارم...
جرعه ای میهمان منی...
کمی بنوش از عطش آرزوهایم...
مزمزه کن...
تلخ است یا شیرین...؟!
هیس...!
خاموش باش...!
جوابت را وقتی سرگیجه ها آغاز شد به آرامی زمزمه کن برایم...
بنوش ولی سیر نشو...
باید تشنه بمانی تا بمانی برایم...!
" جـ ــ ـُـنوטּ زَבه "
قلبهای بی قرار عشق به نگاهی گذرا دلخوش میگردند و امیدوار... و معشوقه های بی قلب پیوسته در پی "بز خری" قلبهای عشاقند...! و این است آخرالزمانی که وعده داده شد... سوره عذاب...! " جـ ــ ـُـنوטּ زَבه "
| طراح : صـ♥ـدفــ |