مثل آن مسجد بین راهی تنهایم…

هر کس هم که می آید مسافر است می شکند …..

.هم نمازش را، هم دلم را …

و می رود…

جهت خواندن به ادامه مطلب مراجعه کنید …

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بی همگان بسر شود

بی تو اصن بحثشو نکن!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بهار …

و این همه دلتنگی؟!

نه ،

شاید فرشته ای

فصلها را به اشتباه

ورق زده باشد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از کدام سو دورم می زنی؟

می خواهم از همان سو …

دورت بگردم!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کمی گیجم کمی منگم عجیب است

پریده بی جهت رنگم عجیب است

تو را دیدم همین یک ساعت پیش

برایت باز دلتنگم عجیب است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تـو راحت بـخواب من مـشق گریه هایـم هـنوز مـانده

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گلبرگ به نرمی چو بر و دوش تو نیست
مهتاب به جلوه چون بنا گوش تو نیست
پیمانه به تاثیر لب نوش تو نیست
آتشکده را گرمی آغوش تو نیست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من را تو ببخش چشم من کور!
دستم برود به زیر ساطور!
تقصیر دلم نبود دزدی
چشم تو سیاه بود و مغرور!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شکر خدا نشد که عاشقت شوم

تقدیر این نبود که من لایقت شوم

یاد توا کنار دلم چال کرده ام

تا بیخیال تو و هق هق ات شوم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسیار نمی خواهم
تنها کمی
برای چشم به هم زدنی
دستت را به من بده
تا دلت را در آغوش گیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کلمه ای نیست

هیچ!

میان «من و تو»

این «واو» حرف بی ربطی است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

مهر تو در ساحل روحم وزید
چشم تو در گنجۀ عشقم خزید
با تو وفا کردم و لبخند تو
مار شد و کفتر جانم گزید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هنوز هم دلم تنگ می شود

برای محض حرف زدنت

و برای تکیه کلامهایت

که نمی دانستی

فقط کلام تو نبود

من هم به آنها …

تکیه داده بودم!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس

تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس

با این همه حال و در چنین تنگدلی

جا کرده محبت تو چندان که مپرس

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر لحظه در کنار منی عاشقانه تر
با قلب عاشق و بدنی عاشقانه تر
تکرار شو حوالی دستان خسته ام
شاید مرا رقم بزنی عاشقانه تر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دردت را گریستم
گریه ات را مویه کردم
و تنهایی ات را
یک تنه
آغوش بودم

چنین بود
سرنوشت من
“!سنگی ، سزای سگی-”
سزد چنین سرنوشت
!به روزگار سگی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلم را که مرور میکنم
تمام آن از آن توست
فقط نقطه ای از آن خودم…….
روی آن نقطه هم
میخ میکوبم
…و قاب عکس تو را می اویزم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نگاه تو معجزه است،
سِحر غم به معجزت خراب می شود،
تا عصای دیده بر من افکنی،
خشک، نیل چشم من ز آب می شود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیرگاهیست

بالهایمان را آویخته ایم به جالباسی

عادت کرده ایم به زمین

زمین جای گرم و نرمیست

چه خیال اگر چشمهایمان را خواب

چه خیال اگر دلهایمان را آب برده است!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو دوست داشتنی هستی
اما
دوست ِ داشتنی نیستی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک سوزن از ابروی تو
با یک نخ از گیسوی تو
آرام می دوزد به هم
چشم مرا با روی تو

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عاشقانه تر از این نیست
که در واپسین لحظات باورم
از بودن تو
باور نکنم
که رفته ای...

**********************************************

حجم خالــی ” تـــو ” را ؛

 

حجم پـُـر ” هیچ کس “ .. پـُـر نمی کنـــد!

 

حالا هی بگـــو ..”  دوستــان به جــای مـــا ! “

.

.

.

خدایا ؟

                                              میخواهی دنیا را پر از ایوب کنی؟

                                                              بس کن..!

.

.

.

.

همه تفاوت ما این است
تو به خاطر نمی آوری
من از خاطر نمی برم!

.

.

.

.

چیزی شبیه دوستت دارم
گرم و قوی
جریان دارد تو تنم، دلم!

.

.

.

.

دست من گیر که این دست همان است که من / بارها در غم هجران تو بر سر زده ام . . .

.

.

.

.

دلت را از شیشه  بساز ولی به سنگها بگو دلم از فولاد است …
.
.
.
.
خورشید هم با تمام بزرگی که داره سرد میشه

وقتی عاشقی درخت شد نه نباید انتظاری جز تبر شدن از روزگار داشت

.
.
.
.
خسته

بی قرار

تنها

سرگشته

تو که باشی، همه ی این واژه ها را دور خواهم انداخت.

.
.
.
.
کهربای چـشمانت نگین کدام انگـشتر شد

که به دستان من گـشاد بود؟!!

.
.
.
.
ندوه تازه ای نیست …..دلسپردگی های مدام من و خط خطی های تو روی قلبم

زیر خط خطی هایت شاید قلبم را محو کنی ….عشقم را چه میکنی؟؟؟؟؟؟

.
.
.
.
کـاش

دل ِ تو هم

مثل تلفن همـراه بود

تا می تونستم بهش زنگ بزنم ،

و ببینم کجـا جا مونده ؟؟!

                                                                 .

           









طراح : صـ♥ـدفــ